گفتگویی خواندنی با یک عضو هیئت علمی دانشگاه

عالیشاهی نخستین اتحادیه شرکت‌های دانش بنیان را در استان تاسیس کرده است و تجارب ارزنده‌ای در این زمینه دارد، گفتگوی کوتاهی درباره تجارب کاری‌اش، بیکاری فارغ التحصیلان ، مشکلات کشاورزان استان و راه‌کارهای پیشنهادی با وی انجام داده ایم که در متن زیرمی خوانید؛

کمی درباره سوابق علمی و کتاب هایی که تاکنون چاپ کرده اید ، توضیح می‌دهید؟

در سال ۲۰۱۲ کتابی در زمینه حوزه کاری خودم و در سال ۲۰۱۵ کتاب جدیدی که در زمینه ماده موثر قارچ های ایران محرک رشد چاپ کردیم.؛ به طور کلی هدف کتابی که با همکاری انتشارات FAYLOR FANCIES GROUP به زبان انگلیسی چاپ شده و هر فصل آن از سوی استادان کشورهای مختلف نوشته شده است و من فصل ۱۵آن را به همراه همکار کانادایی نوشته ام، این است که محصولات دریایی را چطور استفاده کنیم.

می توانم بگویم ۸۰ درصد کارهای علمی را در زمینه محصول تولیدی خودم انجام داده‌ام.

درباره محصول تولیدی خودتان و کاربرد آن توضیح می دهید؟

محصول تولیدی ما جزء قندهاست و تنها پلی ساکاریدی است که در طبیعت و حالت انحلال دارای بار الکتریکی مثبت است، همین عامل سبب شده تا خواص فراوانی داشته باشد؛ در حال حاضر کشورهای مختلف از خاصیت بهداشتی، آرایشی و دارویی آن استفاده می کنند، البته در بخش کشاورزی هم کاربرد دارد و قابلیت خوراکی آن در آمریکا تایید شده است.

این محصول در سال ۹۱-۹۲ بهینه سازی شده و سال ۹۳ در سایت‌های مختلف کشور معرفی شده است و هم اکنون قصد داریم در تولید محصولات کشاورزی از آن استفاده کنیم.

همان طور که خودتان به وضعیت کشاورزی استان اشراف دارید، مازندران درکشت بسیاری از محصولات کشاورزی رتبه نخست را دارد ولی متاسفانه فارغ التحصیلان این رشته بیکار هستند، دلیل این بیکاری چیست و چه راه‌کاری برای اشتغالزایی آنان پیشنهاد می کنید؟

به نظر من مشکل بیکاری فارغ التحصیلان رشته کشاورزی در نوع طرز فکر آن‌هاست، تصور کنید خانواده ای فرزند خود را برای تحصیل در رشته کشاورزی به دانشگاه می فرستد با این هدف که پس از پایان تحصیل در اداره‌ای مشغول شود؛ همین دانشجو در زمان تحصیل هنگام بازدید از طرح های پرورش ماهی ، مرغ یا دام دماغ خود را می گیرد و از استنشاق بوی بد می نالد؛ در صورتی که شاکله و هدف اصلی تحصیل در رشته کشاورزی ، کار عملیاتی است ولی متاسفانه بیشتر فارغ التحصیلان ما به دنبال کار اداری هستند، در حالی که کشاورزی با پشت میزنشینی سنخیتی ندارد!

از سویی مسلما با توجه به این که دولت در حال کوچک شدن است

، توانایی اشتغالزایی برای این حجم فارغ التحصیل را ندارد البته باید بگویم ، در هیچ جای دنیا دولت این کار را انجام نمی دهد.

در حال حاضر تنها راه کار این است که باید به دانشجویان کشاورزی پیش از شروع تحصیل توجیه کرد که با فارغ التحصیلی در این رشته قرارنیست که پشت میز بنشینی و از طرف دیگر طرز فکر خودمان را تغییر دهیم چون تنها با این کار مشکلات فارغ التحصلان بیکار حل می شود.

خودم همیشه به دانشجویی که در سال اول می آید، می گویم که دنبال کار اداری نباشید و اینجا باید وارد گود شوی و یا علی بگویی، باید با محیط کاری ارتباط برقرار کنی و اینطوری از لحاظ علمی و اقتصادی به نفع دانشجویان است.

در همه رشته ها کسی که علمی کار می کند به موفقیت دست می یابد و با توجه به اینکه تعداد دانشجویانی که با دیدگاه کاربردی وارد رشته کشاورزی می شوند بسیار کم است ولی همین تعداد هم واقعا موفق هستند، به نظرم

باید این طور کار علمی کردن، به نوعی الگوسازی شود.

همان طور که می دانید در حال حاضر دریای خزر از لحاظ آلودگی وضعیت بسیار بدی دارد و در همین راستا همایش های ملی بسیاری در حوزه دریای خزر برگزار می شود ، این همایش ها از نظر شما چقدر تاثیر کیفی داشته‌اند؟

در یک – دو پنل خودم حضور داشتم ، بازخورد و خروجی خاصی که دردی را درمان کند، ندارد ولی از دیدگاه علمی برای چاپ مقالات دارای اهمیت است.

متاسفانه تنها برای چاپ مقالات، استادان در همایش شرکت می کنند و برای اینکه بخواهند معضلی را حل و خروجی مفیدی داشته باشد، نیست.

چطور می شود همایش بهتری برگزار کرد؟

اگر هدف ما حل معضل آلودگی محیط زیست باشد باید کسانی که در ارتباط با این معضل هستند را به همایش دعوت کنیم، به عنوان مثال؛ یکی از عوامل آلودگی نیروگاه شهید سلیمی نکاست و شرکت نفت یا شرکت هایی که در حال کار هستند و منبع آلودگی زیست محیطی را تشکیل می دهند این افراد باید در همایش حضور داشته باشند و باید راه کار به آن ها بدهیم ، حتما باید چنین تعاملی وجود داشته باشد.

چطور می شود تعامل لازم میان بخش علمی و اجرایی را برقرار کرد؟

مشکل اصلی کشور ما همین است که فاصله میان بخش های علمی و اجرایی بسیار زیاد است و هر کدام از آن ها دیگری را قبول ندارد؛ موسسه تحقیقاتی دانشگاه را قبول ندارد و دانشگاه هم موسسه تحقیقاتی را .

تازمانی که چنین نگاهی وجود دارد از درون مجامع علمی راه حلی برای حل مشکل جامعه نباید انتظار داشت ؛ لازمه رشته کشاورزی که در آن فعالیت دارم ارتباط با بخش اجرایی و صنعت است ولی متاسفانه چنین نگاهی وجود ندارد، چون کشاورز آن قدر دغدغه تولید محصول دارد که به فکر استفاده از تحقیقات دانشگاهی نمی افتد و از سوی دیگر دانشگاه هم تافته جدابافته است.

درواقع تاکنون ارتباط بسیار کمی میان بخش دانشگاهی و صنعت ایجادشده و افرادی که چنین ارتباطی ایجاد کردند، واقعا موفق بوده اند؛ باید توجه داشته باشیم که واقعا سطح علمی کارشناسان بالاست ولی مشکل همان نبود ارتباط است و تاوقتی که این موضوع حل نشود تولید پایین و آسیب ها بالا می رود.

خودتان چه راه کاری برای ارتباط بیشتر دانشگاه و بخش اجرایی پیشنهاد می‌کنید؟

انسان دو نیمکره چپ و راست دارد که یکی علم و دیگری صنعت است باید میان این دو ارتباط برقرار کرد، اگر نشد ارزشی ندارد؛ با توجه به تجربه علمی و تجربی که از سال ۹۱ تاکنون به دست آوردم به این نتیجه رسیدم که درماهیت رشته های علمی باید راهی برای ارتباط علم با صنعت برقرار کرد ، چون هدف علم همین حل مشکل بشر و کمک به بخش صنعت است.

در حال حاضر متاسفانه پایان نامه های دانشگاهی ما کیفیت لازم را ندارند به طوری که یا کپی برداری شده یا به کس دیگری می دهند تا بنویسد، دلیل آن چیست؟

یکی از دلایل اصلی مخصوصا در تحصیلات تکمیلی که سبب کپی کرن پایان نامه ها می شود این است که دانشجویان کارمند هستند و تنها برای دریافت مدرک به دانشگاه آمدند و هدف آنان علم آموختن نیست.

دلیل دیگر این است که دانشجو در آزمایشگاهی کار می کند که دستگاه مناسب و مجهز ندارد و همین سبب می شود که داده های نادرست دهد برای همین دانشجو مجبور است پایان نامه را به کس دیگری بدهد بنویسد یا کپی کند.

از طرفی برخی دانشجویان توان مالی برای خرید مواد شیمیایی برای آزمایش کردن و زمان کافی برای داده پردازی را ندارند همه این عوامل سبب کپی برداری می شود و مسأله دیگر این است که معمولا دانشجویان رشته کشاورزی در سطح متوسط رو به پایین زندگی می کنند حال شخصی را در نظر بگیرید که در سطح دکترا درس می خواند و سن بالای ۳۰ سال دارد ولی شغل ندارد در صورتی که وارد هر شغل دیگری می شد توانایی کارکردن و درآمدزایی را پیدامی کرد، همین عامل سبب روی آوردن به کپی کاری، بی‌رغبتی و افسردگی در دانشجویان می شود.

با توجه به اینکه رشته شما کشاورزی است و تجربه و تخصص لازم در این زمینه دارید، همان طور که می دانید سموم کشاورزی بسیاری در مازندران استفاده می شود، چه راه کاری برای کاهش استفاده از سموم پیشنهاد می‌دهید؟

بله ، استفاده از سموم کشاورزی در مازندران از حد نرمال بیشتر است؛ چند دلیل برای این کار کشاورزان وجود دارد، به عنوان مثال یک سری مافیایی که کارشان وارد کردن سموم کشاورزی است و ما به آن ها کاری نداریم.

از سویی کشاورزی کلی زحمت می کشد و با کاشت، داشت و برداشت محصول دنبال افزایش کمّی تولید خودش است و سعی دارد که در پایان کار، محصول بیشتری بگیرد تا بتواند هزینه زندگی اش را به دست آورد.

ولی متاسفانه فکر نمی کند که این سموم برای مردم مضر است ، در حال حاضر به جرأت می توان گفت که در کشور ما هیچ محصول کشاورزی

بدون سم نیست، خیار چیده یا توت فرنگی آماده است و برای ورد به بازار سم می زنند تا قارچ نیفتد.

آیا کشاورز مقصر است؟ با توجه به اینکه نسل جدید اطلاعات بسیاری هم درباره سموم دارد ولی چاره ای ندارد، کشاورز آن قدر زحمت کشیده که اگر محصول تولیدی‌اش خراب شود ضرر می کند و دولت هم جبران خسارت را نمی دهد، برای همین می گوید؛به خیار یا توت فرنگی سم نزنم ، صبح امکان برداشت ندارم.

حال باید چه کار کرد؟ما باید راه کار به کشاورزنشان بدهیم که با کاهش میزان سم هم افزایش بهره وری و امنیت غذایی وجود دارد.

در راستای آگاه سازی کشاورزان، از سال ۹۲ که تولید محصول کشاورزی سالم را به صورت پایلوت آغاز کردم به جاهای مختلف می روم تا آموزش‌های لازم را به کشاورزان بدهم و آن ها ببینند که محصول با کیفیت تولید شده است.

در واقع آموزش مناسب خیلی مهم است و باید به کشاورزان بفهمانیم افرادی که این محصولات را استفاده می کنند فرقی با خانواده خودشان ندارند، این سطح فکر تا رواج نیابد هیچ جیز در مملکت درست نمی شود.

چه مدتی که باسازمان بسیج علمی، پزوهشی و فناوری مازندران کار می کنید؟

از دوسال پیش با توجه به اینکه بسیج عمومیت دارد در بحث ترویج محصول تولیدی با اینجا همکاری دارم.

نظر شما درباره عملکرد مراکز علمی استان چیست؟

در سال ۸۸ عضو یکی از مراکز علمی استان شدم که با توجه به اطلاعاتم نخستین اتحادیه شرکت دانش بنیان را تاسیس کردم و در کشور هم نخستین شرکت است.

به نظرم مسیری که در حال حاضر مراکز علمی کشور می روند ، به ندرت به تجاری سازی ختم می شود چون یک مبتکر یا مخترع با فکر خوب قصد تولید و یا تنها دانش فنی دارد ولی منابع مالی لازم را ندارد یا چم و خم بازار کاری را نمی داند؛ افراد بسیاری در همین استان عضو مراکز علمی بودند و وام دریافت کردند ولی نتوانستند وام خود را پرداخت کنند و دچار مشکل شدند.

با توجه به اینکه در نهایت هدف مبتکر دریافت وام از بانک است و آن ها هم سازو کار خود را دارند، ابتدامی گویند؛ دانش بنیان هستی؟ در حالی که سازو کار مناسب با شرکت دانش بنیان را ندارند.

باید بگویم در شرایطی هستیم که در رابطه با دانش بنیان و اقتصادمقاومتی تاکید می شودولی در عمل بانک ها هیچ حمایتی از این شرکت ها نمی کنند و می بینیم که محصول شرکت های دانش بنیان کشور کمتر تجاری سازی شده است.

در حال حاضر راهی جز حمایت از تولیدکننده برای فرار از شرایط موجود نیست، لازم است که بانک ها برای مردم ارزش قائل شوند.

انتهای پیام.ن .ک/

پیمایش به بالا