فلسفه محدودیت های مجازی/خبری از علم و فرهنگ در شبکه های اجتماعی نیست

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج علمی،پژوهشی و فناوری مازندران، امروزه تلگرام به عنوان پرکاربردترین نرم افزار پیام رسان در ایران به حساب می آید و در واقع بیشترین مشتریان این نرم افزار ایرانیان هستند. فارغ از اینکه تلگرام در سایر کشورها استفاده چندانی ندارد، اما در کشور ما تبدیل به یک ضرورت شده است و بسیاری از مطالب از این طریق میان کاربران دست به دست می شود که در این میان مطالبی که هیچ تطابقی با شئون اسلامی ندارد هم متاسفانه سهم بالایی دارند!!

از این رو و در راستای آسیب شناسی کارکرد تلگرام و همچنین نقش این نرم افزار در مواجهه با جنگ نرم با حجت الاسلام کَهوند، پژوهشگر فضای مجازی به گفت وگو نشسته ایم که حاصل آن را می خوانید:

برای ورود به بحث توضیح دهید شبکه های تلگرامی در مواجهه با جنگ نرم چه قدر می توانند در قاب یک امکان مجازی تاثیر گذار باشند؟

تصور می کنم قبل از هر چیز باید بررسی کنیم این آسیب ها از کجاست و سپس راهکارهای به حداقل رساندن شان را زیر ذره بین ببریم.

دو بحث وجود دارد: نخست آنکه این آسیب ها از کجا ناشی می شود؟ فارغ از اینکه داریم در مورد ابزار تلگرام صحبت می کنیم مشکل آن است که ما یک ابزار غیراستاندارد را به شکل غیراستاندارد در اختیار مردم قرار داده ایم. دومین مساله اینکه توزیع نیز غیراستاندارد بوده است.

با این وصف وقتی هر دو وجه غیراستاندارد داشته باشند مصرف نیز غیراستاندارد می شود. برای ملموس شدن بحث مثالی می زنم: «چاقو» وسیله ای برای رفع نیازهای ماست. اصل تولید چاقو درست است اما شیوه توزیع این شیء اهمیت دارد. چاقو را به کودک یا آدم دیوانه نمی دهند. بانوان در منزل برای خرد کردن گوشت، سبزی و میوه از چاقوی یکسان استفاده نمی کنند. در عین حال هرگز هم از ساطور استفاده نمی کنند. نمی شود از ساطور برای میوه استفاده کرد. اینجا بحث تناسب نیاز مطرح می شود.

اما نکته سوم در مورد محدودیت های استفاده از این وسیله است. حمل چاقو جرم است به این دلیل که فرد این وسیله را به محیط اجتماع آورده است. از خانه بیرون آمده و در نتیجه جرم محسوب می شود. پس اینجا بحث محدودیت مطرح می شود.

مثال دیگر اتومبیل که برای رفع مایحتاج بشری ساخته شده است ولی تا فردی به سن هجده سال نرسیده باشد امکان استفاده از آن را ندارد و باید گواهینامه هم داشته باشد. استفاده از اتومبیل نیز به تناسب نیازها است. اتومبیل برای استفاده شخصی، برای کشاورزی، برای باربری و … هیچ وقت نمی گویند مردم با لودر مسافرکشی کننند. هر اتومبیلی برای استفاده مشخصی ساخته شده است. بنابراین، در هر مساله ای محدویت هایی در حوزه اجتماعی برای برقراری نظم وجود دارد.

پس از گذر از این دو مثال به این مساله می رسیم که اساسا فضای مجازی نیز همین قالب را دارد. استفاده مشخصی برای آن تعریف شده است اما بعضا در بسیاری از موارد نقض قوانین در این شبکه ها، تجاوز به حریم خصوصی و حتی امنیت یک کشور را شاهدیم چنانچه شبکه فیس بوک و توییتر این قالب را دارند، من به شخصه معتقدم تلگرام نیز چنین فضایی دارد.

سوال آن است آیا ما قانون در مورد دسترسی تلگرام داریم یا هر کسی که سیم کارت داشت می تواند تلگرام داشته باشد؟ آیا آمده ایم بگوییم دانشجویان هر رشته، دانش آموزان و اقشار دیگر مردم شبکه های اجتماعی مخصوص خود را داشته باشند یا به همه یک عینک داده ایم؟ واقعیت آن است که ما به همه عینک داده ایم. تلگرام فارغ از اینکه کاربر چه سن و جنسیتی داشته باشد در اختیار همه است.

در اینجا وقتی از محدودیت صحبت  می کنم اشاره ام به ارتباط والدین با فرزندان در تلگرام نیست. مقصود کانال ها و گروه هاست. هر کسی امروز می تواند به این فضا وارد شود و گروه درست کند و پنج هزار عضو داشته باشد.

وقتی استانداردها رعایت نشود هر جای دنیا این ابزار می تواند آسیب ایجاد می شود. حرف ما عقلانی است، دانش آموز و نوجوان پانزده ساله ما، جوان مجرد ما به این فضا می رود و ممکن است با هر محتوایی مواجه شود. مگر چند آدم مثل یوسف پیامبر داریم که بتوانند خود را حفظ کنند؟

در مورد شبکه های مجازی همچون فیس بوک و توئیتر چطور؟

قطعا همین وضع است و چه بسا فضایی مثل اینستاگرام از تلگرام بدتر است. ۱۰۰ نفر اول ایرانیانی که در اینستاگرام عضوند جزو بازیگران و هنرمندانی هستند که فالورهای(دنبال کنندگان) زیادی دارند. در ۱۰۰ صفحه اول یک صفحه علمی، سیاسی، اجتماعی پیدا نمی کنیم. البته این وضع در کشورهای مختلف نیز دیده می شود و مثلا در آمریکا صد صفحه اول اینستاگرام مربوط به خوانندگان، بازیگران و برندهای تجاری است. هیچ خبری از فرهنگ، اقتصاد، سیاست و علم نیست. این وضعیت در فیس بوک و توییتر نیز دیده می شود.

علت این برابری از نظر محتوای صفحات بین ما و سایرین آن است که سه مدیریت در این میان در حال رخ دادن است که ارتباطی به کاربر ندارد. این سه مدیریت شامل مدیریت محتوا، مدیریت کاربر و مدیریت پیشنهاد است.

درباره ابعاد این سه مولفه مدیریتی در سطح شبکه های مجازی توضیح بفرمایید که ناظر بر چه رویکردهایی در سطح شبکه های مجازی هستند؟!

برای مثال در مدیریت محتوا می بینیم که حمید رسایی در اینستاگرام خبری را منتشر می کند مثلا فیلمی در مورد فتنه ۸۸ و اینستاگرام این فیلم را حذف می کند. یا تیزر فیلم «محمد رسول الله» با ۵۰۰ هزار فالور (دنبال کننده) حذف می شود. در سطح تلگرام یک شبه تمامی فیلم های فاجعه منا پاک می شود، اینجا محتوای مورد نظر پاک می شود.

به بهانه اینکه خشونت اتفاق می افتد ویدئوها را حذف می کنند ولی از آن طرف از داعش ویدئو پخش می کنند!

از سوی دیگر بحث مدیریت پیشنهاد را داریم که طی آن قبل از اینکه واژه ای را جست وجو کنیم، موتور جست وجو پیشنهاد موضوع می دهد. وقتی در گوگل یک حرف را تایپ می کنیم سریعا ۱۰ مورد پیشنهاد سرچ(جستجو) ارایه می دهد.

این پیشنهادات بر اساس نقاط ضعف انسان ها یعنی خشونت و شهوت نیز هست و آنها اینگونه انسان ها را در سطح فضای مجازی مدیریت می کنند. یا در سایت یوتیوب وقتی یک واژه را جست وجو می کنیم یک سری فیلم پیشنهاد می کند. سوال آن است که این فیلم ها بر چه اساسی چیده شدند؟ آیا بر اساس آمار بازدید است یا بر اساس حروف الفبا؟  این لیست که ارایه می شود در واقع همخوانی با هیچ کدام از این موارد وجود ندارد و این مدیریت کاملا نمود دارد.

محدودیتی که در ابتدای بحث عنوان کردید، با توجه به این سه شاخه مدیریتی که اشاره داشتید در صورت اعمال چه تاثیری می تواند داشته باشد؟

در این رابطه مثالی را عنوان می کنم. از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ جست وجوهای غیراخلاقی در ایران به شدت کاهش یافت چراکه در این مدت کمیته تعیین مصادیق مجرمانه کشور لیست های پیشنهادی را بست. به هرحال می دانیم که هر چیزی که در گوگل سرچ شود امکان ندارد یک مورد غیراخلاقی در سطح این موتور جست وجو ارایه نشود. بنابراین، لیست بسته شد و طی این مدت جست وجوهای غیراخلاقی به حداقل رسید.

مدیریت محتوا اهمیت بالایی دارد. مدیریتی که در سه سطح مدیریتی که در سوال قبل اشاره داشتم در مورد آن صحبت کردم.

 به نظر شما برای آنکه این آسیب ها در سطح شبکه های اجتماعی اعم از موبایلی و غیرموبایلی به حداقل برسد باید چه کرد؟

برای تبیین پاسخ این پرسش مثال می زنم؛ در جنگ سخت اگر مردم به کمک نمی آمدند شکست می خوردیم. امروز در جنگ نرم پشتوانه قوی مردمی نیست. البته به جز هیئات و مساجد که حقیقتا تاثیرگذار هستند. روحیه جهادی در جنگ نرم ایجاد نشده و تحقق آن وظیفه حاکمیت است.

از نظر من طیف حوزه های علمیه باید بحث های ارتباطی را جمع کرده و نظریه ارتباطات اسلامی را مطرح کنند تا نظریاتی که سبب شده خروجی هایی نظیر این چالش ها را داشته باشیم، برچیده شود. از سوی دیگر باید روی سرویس های داخلی کار کنیم. شبکه ملی اطلاعات راه اندازی شود. قوانین به روز شود چراکه این اقدامات سبب می شود تا آسیب ها به حداقل برسد.شبستان/

پیمایش به بالا