علی حبیبی
سال تحصیلی ۹۶ – ۹۵ در حالی آغاز شد که آموزش و پرورش کشور با مسایل مختلفی از میزان مهارت آموزی دانش آموزان در مدرسه تا کیفیت آموزش مواجه است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج علمی،پژوهشی و فناوری مازندران،کیفیت آموزش در مدارس از بحث برانگیزترین مسایل در سال های اخیر بوده، موضوعی که والدین و فراگیران با توجه به کاهش جمعیت دانش آموزی انتظار داشتند عنایت و توجه بیشتری به آن شود.هر چند شمار دانش آموزان در کلاس درس می تواند در کیفیت آموزش تاثیرگذار باشد اما به نظر می رسد این مورد تاثیر چندانی در کیفیت آموزش و پرورش ایران نداشته است.
چنانچه کیفیت آموزش در مدارس را به شمار دانش آموزان در یک مدرسه یا کلاس ارتباط دهیم، باید گفت که شمار دانش آموزان در ایران در دو دهه اخیر همواره با تغییراتی روبرو بوده است. در دهه گذشته حتی به حدود ۲۰ میلیون رسید در حالیکه پس از آن جمعیت دانش آموزی با توجه به کاهش جمعیت هرساله رو به نزول گذاشت و در سال تحصیلی گذشته به حدود ۱۳ میلیون نفر رسید.
اگر بپذیریم که کاهش جمعیت دانش آموزی می تواند به کیفیت آموزش در مدارس منجر شود باید تاکید کرد که با وجود کاهش جمعیت دانش آموزی در این سال ها، تفاوت معنی داری در افزایش کیفیت مدارس و وزارت آموزش و پرورش دیده نمی شود.
هر چند در این سال ها ممکن است شمار حضور دانش آموزان در برخی از کلاس های درس کاهش یافته و بطور مثال از ۳۰ نفر به ۲۰ نفر رسیده باشد اما تنها حضور کم دانش آموز در کلاس باعث ارتقای کیفیت آموزش نشده بلکه اگر در بخش هایی با کیفیت آموزش روبرو هستیم، این محتوا و برنامه های آموزشی بوده که سبب رشد کیفیت آموزش شده است.
بنابر این نتیجه می گیریم که افزایش کیفیت آموزش در مدارس به عوامل متعددی نیازمند است که استفاده از معلمان مجرب و آموزش دیده، تراکم کلاس، محتوای کتاب های درسی و برنامه های آموزشی در این زمینه نقش دارند.با نگاهی هر چند گذرا به شمار دانش آموزان و وضعیت آموزش در دو دهه گذشته این نتیجه حاصل می شود که مدارس هر چند با کاهش دانش آموز مواجه بودند اما به همان نسبت در ارتقای آموزش تلاش نکرده اند.
کاهش جمعیت دانش آموزی در این سال ها در واقع فرصتی بود برای اصلاح نظام آموزشی و ارتقای برنامه های آموزشی که به نظر می رسد چندان از این فرصت استفاده نشده است.آموزش و پرورش در این سال ها بیشترین هزینه و وقت خود را صرف ترمیم بخش های سخت افزاری از جمله نوسازی و بازسازی فضاهای آموزشی کرد و کمتر به ارتقای آموزش و مهارت آموزی دانش آموزان توجه داشت هر چند در بخش سخت افزاری نیز بطور کامل موفق نبوده است.با این حال دستگاه تعلیم و تربیت کشور در بحث افزایش کیفیت آموزش در مدارس، برنامه تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش را پیش رو دارد که باگام های لرزان و کند در حال اجرای آن است.
تجربه نشان داده که طرح های جدید از جمله نظام ارزشیابی توصیفی و سایر برنامه های جدید همواره در ابتدا با مقاومت هایی از سوی فراگیران و والدین روبرو می شود، اما چنانچه بطور شفاف و روشن، مردم در جریان چند و چون اجرای آن قرار گیرند، این مقاومت ها و نارضایتی ها کمتر می شود.
میزان مهارت آموزی دانش آموزان در مدارس از موضوعاتی است که سال ها در مدارس کشور بیان می شود اما واقعیت این است که هنوز خروجی های این نظام پس از ۱۲ سال تحصیل به مهارت درخوری برای ورود به بازار کار دست پیدا نمی کنند.شیوه آموزش در مدارس بگونه ای است که اگر بطور مثال برخی دانش آموزان بتوانند خواندن و نوشتن را یاد بگیرد اما هرگز فراگیر قادر به نوشتن یک مطلب و نامه ساده نخواهند بود که این مشکل حتی به دوره های دانشگاهی و تحصیلات تکمیلی نیز کشیده می شود
.آموزش زبان در مدارس نیز از دیگر اشکالات نظام آموزشی است که دانش آموزان پس از ۱۲ سال تحصیل و شرکت در کلاس های زبان انگلیسی مدرسه، بسیاری از آنان هرگز قادر به مکالمه ساده انگلیسی نیستند در حالیکه این وضعیت تقریبا در دیگر درس ها از جمله فیزیک، شیمی و.. نیز دیده می شود.
در شاخه های فنی و حرفه ای و کاردانش نیز وضعیت مشابهی در جریان است با این تفاوت که در این شاخه ها هنرجو و دانش آموز دست کم دو سال در رشته تخصصی خود آموزش می بیند اما هرگز نمی تواند به توقعات بازار کار پاسخ دهد.آموزش مهارت های زندگی به دانش آموزان نیز هر چند سال ها از اجرای آن در مدارس می گذرد اما این آموزش ها کافی و علمی نیست، از این رو دانش آموز با ورود به جامعه و اجتماع با آسیب های فراوانی روبرو است.
قرار بود آموزش و پرورش و مدارس در برنامه های آموزشی خود مهارت های مختلف زندگی از جمله شیوه مقابله با آسیب های اجتماعی از جمله بزهکاری، خشونت، دوست یابی و.. را بیاموزد اما خروجی های این نظام نشان می دهد که مدارس چندان در این زمینه موفق نبوده اند.با این همه باید گفت مدارس کشور هنوز از آموزش و پرورش خلاق، کارآمد و پویا فاصله دارد و چنانچه برنامه های تراکم دانش آموزی و کیفیت آموزش را بخوبی در مدارس پیاده کند آنگاه می توان امیدوار بود که ارتقای آموزش در مدارس تحقق یافته است.
دستیابی به آموزش و پرورش خلاق، کارآمد و پویا جزو آرمان های همه مربیان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت است، به نظر می رسد در اولین گام بهتر است مؤسسات پژوهشی در آموزش و پرورش، با استفاده از تحقیقی کیفی و همه جانبه، عوامل بازدارنده در راه نیل به چنین آموزش و پرورش آرمانی را شناسایی کنند
.تأکید بر حفظ مطالب بدون درک مفاهیم (به ویژه در دوره های راهنمایی و متوسطه)، تدریس مستمر به روش سنتی سخنرانی بدون مشارکت دادن دانش آموزان در فرآیند یاددهی – یادگیری، عدم ارجاع کار گروهی به دانش آموزان،عدم ایجاد فرصت برای برقراری ارتباط عاطفی و صمیمی بین دانش آموزان و… همه عوامل بازدارنده برای تأمین آموزش و پرورش خلاق، کارآمد و پویا است.
انتظار می رود براساس هدف های از پیش تعیین شده، دانش آموز تربیت شده ضمن آنکه آمادگی حضور فعال در جامعه و بازار کار را دارد، مهارت های زندگی شرافتمندانه را کسب کرده و واجد روحیه حقیقت جویی، احترام به بزرگترها، رعایت حقوق دیگران، مطالعه، بررسی، تفکر، تعمق، تحقیق، نقادی و ابتکار باشد، ارزش کار را بشناسد و آمادگی و توانایی برای احراز یک شغل مولد (که در آن استعداد و علاقه دارد) را داشته باشد.
بی شک اصلاح به مرور برنامه های درسی و آماده سازی معلمان برای اجرای برنامه های جدید می تواند مهمترین گام ها برای رفع موانع مهم در همه دوره های تحصیلی مدنظر قرار گیرد.برخی مسایل آموزش و پرورش به شرح زیر است:
۱ – استفاده از روش های تدریس سنتی و معلم محور و عدم تحرک و تغییر در روش های تدریس و عدم کاربردی بودن و عملی شدن برنامه ریزی آموزش متوسطه.
۲ – مناسب نبودن محتوای کتاب های درسی و در نظر نگرفتن تفاوت های اقلیمی، محیطی، فرهنگی ومذهبی در تدوین کتب درسی.
۳ – شکاف و جدایی بین آموزش و پرورش عملی و نظریه ها و تئوری های رایج و… .
۴ – دانش آموز در کلاس درس نقش انفعالی دارد و در این نظام معلم یا استاد، منبع علم و اطلاع محسوب می شوند
.با این مسایل، تغییر بنیادی در روش های آموزش و پرورش و یادگیری، از ضرورت های مدارس است، روش های تدریس باید دانش آموز را فعال کند و بر این اساس یادگیری به یک جریان دو سویه و فعال تبدیل شود.از این رو دانش آموزان و هم معلمان برای همراهی با این نظام آموزشی باید زمینه و امکانات متناسب با این نوع نگرش را در دسترس داشته باشد درحالیکه در آموزش و پرورش کنونی هم دانش آموز و هم معلم فاقد چنین ابزاری هستند.در این نظام آموزشی برنامه ها و رویکردها بگونه ای است که دانش آموز محقق، نقاد و پرسشگر پرورش نمی یابد و از همین رو در بروز ابتکارات و خلاقیت ها ناتوان بوده و همین عامل کیفیت آموزش را کاهش می دهد
.نتیجه چنین آموزشی تنها صدور مدارک تحصیلی بدون پشتوانه است که فارغ التحصیل قادر به انجام کوچکترین فعالیتی نیست و به همین دلیل حرکت و رویکرد نظام آموزشی به سمت آموزش های کاربردی از نیازهای کنونی مدارس کشور است.
منبع:روزنامه اطلاعات